تو فقط بگو آره 2

82 درصد مخاطبان گفتند لحنتان عالی و معرکه است. حال چه ایده ای برای آیندۀ وبلاگ دارید؟

آمار مطالب

کل مطالب : 160
کل نظرات : 530

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 87
باردید دیروز : 50
بازدید هفته : 229
بازدید ماه : 223
بازدید سال : 1746
بازدید کلی : 196688

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان WWW.chepiha.LoxBlog.Com و آدرس chepiha.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 87
بازدید دیروز : 50
بازدید هفته : 229
بازدید ماه : 223
بازدید کل : 196688
تعداد مطالب : 160
تعداد نظرات : 530
تعداد آنلاین : 1

<-PollName->

<-PollItems->

جزیره قشم اخبار جزیره قشم
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : Chepih
تاریخ : پنج شنبه 17 مهر 1393
نظرات

فقط همون چیزا رو بهش بگو. یه وقت نری بهش بگی: بابا ابوعلی سینا، بابا ابوریحان بیرونی، بابا میشل پلاتینی؛ اهمیت یادگیری قران درست، ثواب آموختن قران خیلی زیاده، درست. ولی یه کم که دقت کنی متوجه میشی که همچین روشی که شما نظریه اش را دادی بیرون، عملی نین خالو. کل روال تحصیل و زندگی بچه ها قشنگ یک سال می افته عقب. همه چیز که کشک نیست. آموزش و پرورش خودش نظم و برنامه و نظامی داره واسه خودش. یه کنکوری هست. تو همه چی یه محدودیت سنی وجود داره. تو تحصیل، کنکور، استخدامی، یه خدمت سربازی هست. آموزش پرورش یه آماری داره. بودجه ای داره. باید باهاش هماهنگ باشی. بیرون گذاشتن یک ساله ی یه قشر خاص بچه ها از مدرسه اونم به طور برنامه ریزی شده؟ میشه مردم؟ مسئولین واکنش نشون نادن؟ کتابهای مدرسه برای سنین مشخص تألیف شده. کتاب های سال ششم برای دوازده ساله هاست، نه برای سیزده ساله ها. این طوری بچه های ما چیزایی را یاد می گیرن که سرحدی های هم سن شان پارسال یاد گرفتند. همینجوریش عقبیم، یک سال دیگه به مفت ترین شکل ممکن عقب تر می افتیم. البته در ظاهر. با تداوم اون روال غیر منطقی در بلند مدت عقب افتادگی شکل شدیدتری پیدا اکن. شاید جوونای ما وقتی کنکور دارن با یک سال کوچکتر از خودشان رقابت کنند ولی کنکور به این چیزا ربطی نداره.

 یک سال عقلشان کامل تر میشه؟‎ ‎ابخشی که آی کیوی جوونای ما چنان بالاست که سرحدی ها باید بیان لنگ بندازن براشون. قادرن با سهارهای دو سال بزرگتر از خودشان رقابت کنن.

 یادت نره یک سال، ۳۶۵ روزه. خیال کردی یک سال فاصله بیفته توی درس بچه ها، اونم تو همچین سن حساس و سرنوشت سازی، خیلی خوب میشه؟ شرط می بندم نه. من یادمه بعد از تعطیلات تابستان (همش سه ماه) کلی از درس ها یادم می رفت. یکی دو ماه طول می کشید دوباره بیفتم روی روال. سه ماه تابستان کل جدول ضرب یادم رفته بود. مدرسه که بودی خودت، خدا بخاد؟ خودتو بذار جای یه کودک ده دوازده ساله. یک سال نری مدرسه. دیگه بعد از این فاصله دوست داری برگردی سراغ درس؟

 

گذشته از این، گیریم که نظریه ات بگیره و بشه. میدونی معلم بیچاره، باباش میاد بیرون. بچه مردم درس و حساب و همه چی یادش رفته از نو باید کل درس ها و ریاضیات و ...سال های ابتدایی را براش مرور کنی. خود شما میری به اینا درس بدی؟ درس دادن اصلا اون جوری که خیال کردی ساده نیست. اعصابی برات نمی مونه. هر یک روزش یک ماهه، البته برای معلم متعهد.

 

 گیریم که نصف خانواده ها راضی شدند بچه شون رو بفرستن کلاس قران، خیالتون راحت همه شان که این کارو نمی کنن. حالا می بینی آمار کلاس ششم ده نفره. بقیه به توصیه استاد نظریه پرداز، یک سال نیومدن مدرسه. کلاس تشکیل میدن با ده نفر؟ خوبه بچه ها برای درس آواره درگهان و جاهای دیگه بشن؟ اونم تو نوجوانی. بعدش هم. مگه الان مکتب خانه نداریم؟ خدا بده برکت. خیلی هم عالی کار می کنن و از حداقل زمان ممکن بهترین نتیجه را می گیرن. اوقات فراغت بچه ها و تابستون اونا پر میشه. واسه زیباتر کردن دکوراسیون شهر راه اندازی نمیشن که. مکملی برای دوران مدرسه محسوب میشن و هیچ تداخلی هم باهاش ندارن. بلکه بهترین تنوع ممکنه. سه ماه مکتب خانه، بقیه مدرسه. بچه حداکثر چهار تابستان پیاپی بره مکتب دیگه چیزی باقی نمی مونه از قران که یاد نگرفته باشه. مگه اون یک سالی که نظریه پرداز فرمودن، قراره چی چیز دیگه ای به چوکن یاد هدن؟ میخان کیوکوشین و هنرهای رزمی باهاشون کار کنن؟ میخان بفرستنشون اردوی یک ماهه به مریخ؟ میخان اورانیوم غنی کنن؟ همین سیستم موجود خیلی هم مناسب و کارامده. هم درس بچه ها سر جاشه هم آموزش قران شان. مردم سالهاست دارن زندگی می کنن و رفته رفته همه فهمیدن که بهتر از این سیستم نمی شه. اگه روال بهتری که بشه عملیش کرد، پیدا شد خود مردم اینقدر دیگه بلدن، سنجیده و حساب شده اجراش می کنن. نه هول هولکی و عجله ای و بی حساب کتاب. شب خواب ببینی که فلان کارو کردی بعد صبح پا بشی که همون خواب رو عملی کنی نمی شه که. از هر طرف تند بری از طرف مقابلش عقب افتادگی پیش میاد. دیگه پسرا یک سال دیرتر برن خدمت و ... مگه عقب افتادگی جامعه معنیش چیه؟ همیناست دیگه. بگذاریم جامعه راه خو بره و همی رشد لاک پشتی خو ایبشه و بیش از پیش ترمز‎ ‎نبشیم براش. اصن چرا رشد لاک پشتیه؟ معلومه، همی حضور خالیچی برخی ها. حالا همونا بخان ترمز و کلاچ هم بگیرن دیگه الفاتحه صلوات. الان وقت گاز دادنه. اصولی و درست حسابی. وقت ترمز کشیدن نیست. از صاحب نظران و میکروفون به دستان محترم توقع میره یه کم معقولانه تر اظهار نظر کنند. نکنه اینم یه سری جدید از بدعت ستیزی هاست؟ هی هر چی دیدیم یا سر راهمون قرار گرفت، دنبال ایجاد تغییر توش باشیم اونم با زور جفتک، ناوو که. بابا همه ی کارا و روال زندگی مردم اشتباه نیست. عشق ایجاد تغییر نباشیم. که یه تأثیری رو جامعه داشته باشیم تا بدون تأثیر گذاری نمیریم و آیندگان درباره ی ما حرف بزنن که فلان روال از زمان فلانی شروع شد. عشق تغییرها، عشق خاص بودن ها، بیشتر به خودشان فکر می کنن نه نتیجه ی تغییر و نتیحه رواج اون رفتار خاصی که باب کرده اند.

 

برگردیم به طرح حرفه ای و کارشناسانه استاد مثمر ثمر. مگه اینکه تو عملی شدن این راهکار غلط، منافع مالی خاصی برای آقایون نهفته باشه و گر نه حتی همین برادر زاده من که شش ماهشه هم می دونه که تو اجرای اون راه، هر چه هست ضرره.

 اینم یادمون نره مردم، که هر کی زیاد پشت تریبون میره و اغلب کلامش درباره خدا و پیامبر و بهشت و عبادت و وصال واخلاص و توحید و نبوت و کلمه و ایمان و نور و عصمته، هزار سال هم این کارو ادامه بده و داد سخن بده درباره ی پیامبر، خودش همچنان انسانه، مقدس نشده. حواسمان به تقدیس باشه. مقدس کردن کسی یا چیزی. ارزش گزاری بیش از حد. یه احترام داریم که خیلی هم خوبه و یه تقدیس. بعضیا تقدیس کرده اند و یواش یواش چپ کرده اند. حواسمان باشه. خداوند عقل را الکی به ما نداده. کار به جایی نکشه که هر چی گفتند بگیم چشم.

راستی هر کسی را بهر کاری ساخته اند. کسی که درس دین خونده درباره دین صحبت و فعالیت کنه بهتره، همین طور که کسی که مهندسی خونده میره مهندسی می کنه و نه خطبه و موعظه. برخی حرف ها جکیدن توی حیطه مسئولیتهای دیگرانه.

حواسمان به لبه ی گلیم خودمان باشه. در پارسا نمایی هم افراط؟

 

این طومار به این بزرگی رو بهش نگی ها. تو خیلی راحت فقط بهش بگو آره و قال قضیه را بکن. کی این روزا حوصله ی دردسر داره؟


تعداد بازدید از این مطلب: 501
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مطالب مرتبط با این پست

سلام. خوش آمدید. نظرات شما موجب دلگرمی ماست. سپاس.


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود